تنهایی(نوشته اصغراسلامی مشکنانی)

ساخت وبلاگ
آنقدر خسته ام که نای نفس کشیدن ندارم دراین دنیایی که هم نفسی نیست.

تنهامانده ام باکوله باری از غم.

سالهاست قدم برداشته ام تاحالا که رسیدم به آخر راه.

به بن بست تنهایی.

دلم گرفته وهوای چشمانم بارانیست.

شاید ,شاید بهار آمده اما نه دور تا دورم برگهای زرد وخزان شده محبتم را میبینم که دست سرد وبی رحم نزدیکانم آنها را از درخت  امیدم چیده اند وبه زیر پایشان له کرده اند.

مانده ام...

نوشته اصغراسلامی مُشکنانی

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 12:23  توسط اصغراسلامی مشکنانی  | 
مشکنانیها...
ما را در سایت مشکنانیها دنبال می کنید

برچسب : تنهایینوشته,اصغراسلامی,مشکنانی, نویسنده : moshkenanihaa بازدید : 124 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58